بعضی وقتا

بعضی وقتا هیچی نمیشه گفت فقد باید سکوت کرد

امروز تقریبا تا مرز گریه پیش رفتم.یه لحظه قیافه خودمو تو انعکاس شیشه قطار دیدم و خودمو جمع کردم

ما هیچک کدوممون نمیدونیم توی زندگی بقیه چی میگذره بقیه هم نمیدونن توی زندگی ما چی میگذره


فقط یک روز ازش خواهم پرسید.حتا اگر آخرین روز زندگیم باشه



پ ن:  امروز فهمیدم جدا شده! خیلی ناراحت شدم براش.فهمیدم ت هم داره بهش نزدیک میشه و دیگه مطمن شدم نقشه هایی تو کله داره و باز هم نگرانم براش.نگرانم ب خاطر فراموش کردم دردش وابسته ی آدم اشتباهی بشه و زندگیشو تباه بکنه! حیف بود واقعا.حیف


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Prince بدون عنوان ali کرایه ماشین در تبریز Porscha Fonzie راهنمای خرید بلیط اتوبوس و سفر با اتوبوس سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه