نمیدونم چرا همش خوابمصبح سحر خواب موندم.ساعت رو خاموش کرده بودم و وقتی بیدار شدم ۴:۴۸ بود ک گفتم ولش کن و بخواب.دوباره وقتی بیدار شدم ساعت ۶:۱۰ بود ک دیدم آفتاب زده و دوباره خوابیدم تا ۷:۳۰ که هراسون بیدار شدم.با سری که گیجی مبهمی داشت بیدار شدم و وقتی رسیدم درمونگاه ۱۰دقه دیرتر شده بود.خوشبختانه استاد یک ساعت دیرتر اومد
دائم دارم به این فکر میکنم که یک حرکتی،یک جهش علمی یک چیزی لازمه.باید خودمو مجبور کنم ب درس خوندن.
میام کتابخونه بعد یهو میرم خونه :/ خوب اینطوری نشد که بشه :|
باید فکر اساسی بکنم
باید برنامه بریزم
درباره این سایت